قران وپزشکی
علمی و قرانی
مطالب قرانی

شیمی در قران قران وزنتیک قران وگیاه شناسی قران وعلم دریاها قران وجهان شناسی قران وزمین شناسی قرآن و باران اشاره ی قرآن به انبساط جهان علم ریاضی در قران علم فیزیک در قران مقدمه به وبلاگ خودتان خوش امدید


قران وپزشکی


آغاز آفرینش انسان در دوران جنینی
درباره منشأ آفرینش موجودات زنده و به خصوص انسان از دیدگاه قرآن که در آیاتی منشأ خلقت انسان را از خاک، آب و گِل معرفی می کند، در بحث «قرآن و زیست شناسی» بحث خواهیم کرد اما آن چه که اینجا مورد توجه ما است مطالبی از قرآن کریم است که مربوط به علم پزشکی می شود. از نظر پزشکی، آفرینش موجود زنده ای به نام انسان، از دوران داخل رحمی شروع می شود که در این دوره، مقدمات قدم نهادن او به روی زمین فراهم می شود.
در رویان شناسی (Embryology) هر ماه، 28 روز و مدت زندگی داخل رحمی، 10 ماه یعنی 280 روز است و این مدت را به سه دوره تقسیم می کنند:
1-دوره تخمی (Zygotic Period) که از ابتدای لقاح تا آخر هفته دوم است.
2-دوره رویانی (Embryonic Period) که از آخر هفته دوم تا آخر ماه دوم بارداری است.
3-دوره جنینی (Fetal Period) که از آخر ماه دوم بارداری تا موقع تولد است6.
این تقسیم بندی ملاک خاص خود را دارد و توضیحات بیشتر راجع به آن در خلال مطالب خواهد آمد اما بایستی توجه داشته باشیم که قرآن کریم دوران رشد داخل رحمی را با ملاک خاص خود تقسیم بندی نموده و برای خود دارای اصطلاحاتی است که امکان انطباق آن با اصطلاحات و تقسیم بندی رویان شناسی وجود دارد.
ما در این جا، اصطلاحات قرآن کریم را معیار قرار داده و به بیان دیدگاه قرآن کریم درباره سیر تحول خلقت انسان در دوران داخل رحمی می پردازیم و در کنار آن، به دستاوردهای جدید علم پزشکی نیز اشاره خواهیم کرد.
 

خلقت انسان از آب جهنده
در آیه ای خداوند می‌فرماید که انسان از آب جهنده ای خلق شده است: «خُلِقَ مِنْ مَاءٍ دَافِقٍ»7؛ «[انسان] از یک آب جهنده آفریده شده است». «اين توصيفى است براى نطفه مرد كه در آب منى شناور است، و به هنگام بيرون آمدن جهش دارد»8. در طی فرآیند تماس جنسی، سلولهای اسپرم وارد دستگاه تناسلی زنانه می شوند. در آیه بعد می فرماید: «يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِب »9؛ «از ميان صلب و ترائب خارج مى شود». «صُلب» در لغت به معنی سخت و محکم است10 و به استخوان های ستون مهره نیز که سخت و محکم هستند اطلاق می شود11. «تَرائِب » جمع تریبه به استخوان های سینه گفته می شود12.
در تعیین فاعل فعل «يَخْرُجُ»، بین مفسرین اختلاف نظر وجود دارد. برخی از مفسرین اعتقاد دارند که فاعل آن، «مَاءٍ دَافِقٍ» است که در آیه قبل آمده و این جمله توصیفی برای آن است. برخی دیگر از مفسرین این نظر را دارند که فاعل آن «اَلْإِنْسَان» است که دو آیه قبل تر ذکر شده است. بر اساس هر دو نظر، تفسیر آیه نیز متفاوت می شود.
بر اساس قول اول که فاعل «يَخْرُجُ» را «مَاءٍ دَافِقٍ» می داند، از آن جا که این آب، متعلق به مرد است، صُلب و تَرائِب نیز باید متعلق به مرد باشد. در این صورت یا قرآن کریم با این الفاظ که بر محل عضو تناسلی مرد دلالت می کنند، به خاطر رعایت ادب در بیان مسایل جنسی از آوردن نام این عضو خودداری کرده و از آن با کنایه یاد کرده است13 و یا این که اشاره به نکته علمی دقیقی می کند که امروزه در جنین شناسی مطرح است و آن نکته این است که قبل از شش ماهگی جنین، جای اولیه غدد جنسی، پشت و انتهای ستون فقرات آن است که پس از شش ماهگی در پسر به پایین كشیده شده و در پوسته‌ی بیضه قرار می‌گیرند و به وضع عادی در می‌آیند و در دختر نیز اندکی جابجا شده و در دو طرف پهلو جایگزین می‌شوند14. از این رو بیان خروج آب جهنده از بین صلب و ترائب اشاره به خاستگاه اصلی غدد جنسی مرد دارد که شکل گیری اولیه شان در بین ستون مهره ها و استخوانهای سینه، صورت گرفته است.
بر اساس قول دوم که فاعل «يَخْرُجُ» را انسان بدانیم، صُلب و تَرائِب مربوط به زن می شود و مشخص است که نوزاد انسان در رحم مادر بین استخوان های ستون فقرات و سینه او رشد کرده و در هنگام تولد از آن جا خارج می شود15.
 

خلقت انسان از نطفه
در قرآن کریم در موارد متعددی خداوند متعال خلفت انسان را از نطفه معرفی می کند. از آن جمله می فرماید: «أَ وَ لَمْ يَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصيمٌ مُبين» 16؛ «آيا انسان ندید كه ما او را از نطفه خلق كرديم؟ آن گاه او (به جاى شكر) دشمنی آشكار گرديد؟». نطفه در لغت به معنای آب صاف کم یا زیاد که روان باشد گفته می شود17 و در اصطلاح قرآنی، در دو معنا به کار رفته که با توجه به قرائن میتوان معنای مدنظر را تعیین نمود: الف) به معنای سلول جنسی مرد یا مَنی که در اصطلاح علمی به آن «اسپرم» (sperm) گفته می شود؛ ب) سلولی که از ترکیب سلول جنسی مرد با سلول جنسی زن یعنی «تخمك» (ovum) ساخته شده و به آن، «سلول تخم» (zygote) گفته می شود.
به عنوان مثال برای مورد الف) میتوان به این آیه اشاره کرد: «مِنْ نُطْفَةٍ إِذا تُمْنى »18؛ «از نطفه اى هنگامى كه (در رحم) مى ريزد». در این آیه، به قرینه «إِذا تُمْنى» پی میبریم که منظور از نطفه، منی مرد است. در این معنا، واژه نطفه معادل با عبارت «مَاءٍ دَافِق» (آب جهنده) است که در مورد قبل، به آن اشاره کردیم.
مورد ب) یعنی استعمال نطفه در سلول تخم، موضوع مطالب آتی ما است که در ادامه به آن میپردازیم.
خداوند متعال در آیه ای وصف «أَمْشاجٍ» را برای نطفه بیان می کند: «إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَليهِ فَجَعَلْناهُ سَميعاً بَصيرا»19؛ «ما آدمى را از نطفه اى مخلوط آفريديم، او را مى آزماييم و از اين رو شنوا و بينايش ساختيم ». «أَمْشاج» جمع «مَشج» يا جمع «مَشيج» به معنى شى ء مخلوط است. آفرينش انسان از «نطفه مخلوط» ممكن است اشاره به اختلاط نطفه مرد و زن و تركيب اسپرماتوزئيد و اوول بوده باشد همان گونه كه در روايات اهل بيت (علیهم السلام) اجمالاً به آن اشاره شده است20. از آن جمله امام باقر (علیه السلام) در توضیح این آیه فرمود: «ماء الرجل و المرأة اختلطا جميعا»21؛ «آب مرد و زن با يكديگر آميخته شدند».
غالب اوقات اسپرم و تخمک در انتهاي لوله فالوپ (Fallopian tube) و ابتداي جسم رحم به يکديگر مي رسند (شکل 1). ترکیب سلول جنسی نر و ماده منجر به پیدایش سلولی به نام «تخم» (Zygote) می شود. این عمل را «لقاح» (Fertilization) می گویند. این لحظه آغاز دوره اول زندگی رحمی انسان محسوب می شود که در اصطلاح علم رویان شناسی آن را «دوره تخمی» (Zygotic Period) می نامند.
از ميان چند ميليون اسپرماتوزوئيد، تنها يكى برای ترکیب با تخمک، كافى است. بعد از ورود اولين اسپرم به درون تخمک، اطراف تخمک بوسيله لايه پروتئيني غليظی پوشانده مي شود که اين لايه پروتيئيني به وسيله هيچ اسپرمي قابل خراب شدن نيست. بنابراين اسپرم هاي بعدي نخواهند توانست وارد تخمک بشوند.
 


شکل 1
 

نکته دیگر درباره نطفه این است که خداوند متعال می فرماید: «ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً في  قَرارٍ مَكين»22؛ «سپس آن را نطفه اى در جایگاهی استوار قرار داديم ». این آیه اشاره به قرار گرفتن تخم لقاح یافته در رحم مادر است. در عرض ۲ ‌روز پس از لقاح، تخم سفر خود را از طریق لوله فالوپ به سمت رحم آغاز می کند که این امر با فعالیت عضلات جدار لوله میسر می شود. در همین زمان، تخم که تک سلول است، خود را مکرراً‌ به سلولهای دیگر تقسیم می کند که به هر کدام از سلول های جدید بلاستومیر (blastomere) می گویند. پس از گذشت سه روز از لقاح، تعداد بلاستومیرها به حدود 16 سلول می رسد و توده ای از سلول ها، شبیه به توت می شود که به آن مُرولا (morula) می گویند. در روز چهارم، مایعی در میان این توده سلولی ایجاد می شود و مرولا را تبدیل به کُره ای میان تهی از تک لایه سلول و پر از مایع می کند که به آن بلاستوسیست (blastocyst) گفته می شود (شکل 2).


 

شکل 2
 

 

این کره، در حدود 3 روز در فضای داخل رحم آزاد است و در طول این مدت به دو لایه متمایز بدل می شود: الف) لایه سلول های داخلی (inner cell mass) یا سلول های سازنده رویان (embryoblast) ب) لایه سلول های خارجی یا تروفوبلاست (trophoblast) (شکل 3).
 

شکل 3
 

بعد از آن، بلاستوسیت شروع به نفوذ در در سطح داخلی رحم موسوم به آندومتر (endometrium)، می کند که اصطلاحاً به آن «لانه گزینی» (implantation) می گویند. در قرآن کریم از این فرایند به واقع شدن نطفه در «قرار مکین» تعبیر شده است. این روند تقریباً از روز هفتم لقاح و از سمت آمبریوبلاست شروع می شود. در این موقعیت، سلول های تروفوبلاستی که در تماس با مخاط رحم قرار دارند، ضمن تقسیم شدن، به عمق مخاط رحم، پیشروی می کنند. این نفوذ در روز هشتم نیز ادامه یافته و روز نهم لقاح، روز پایان لانه گزینی است23 (شکل 4).
 

شکل 4
 

توده سلول رویانی با ادامه نفوذ در آندومتر، در عمق این بافت مخفی می شود و به تدریج آندومتر مجموعه جنینی را روکش می کند در حالی که یک اثر زخم مانند در آن جا باقی می ماند.
با توجه به این مطالب فوق، چنین به نظر می رسد که واژه «نُطفَة» در قرآن کریم، مرحلهای از خلقت ابتدایی انسان است که به تخم لقاح یافته گفته می شود و این مرحله تا زمانی که سلول تخم به صورت امنی در جداره رحم، لانه گزینی می کند، ادامه دارد.
 

نقش اسپرم مرد در تعیین جنسیت جنین
در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که امروزه از منظر علم پزشکی و ژنتیک، میتوانند جالب توجه باشند و آن آیاتی است که اشاره به نقش سلول جنسی مرد در تعیین جنسیت جنین میکنند. دستهای از این آیات عبارتند از: «وَ أَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى  مِنْ نُطْفَةٍ إِذا تُمْنى »24؛ «و اوست كه دو زوج نر و مادّه را آفريد از نطفه اى كه (در رحم) مى ريزد». همانطور که قبلاً درباره اصطلاح نطفه در قرآن کریم گفتیم، با توجه به قرینه «إِذا تُمْنى» مشخص می شود که منظور از از نطفه در اینجا سلول جنسی مرد (اسپرم) می باشد. از این رو قرآن بیان می کند که خداوند متعال، دو زوج مذکر و مؤنث انسانی را از سلول جنسی مرد، خلق کرده است.
دسته دیگر از این آیات عبارتند از: «أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدى  أَ لَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنى  ثُمَّ كانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى »25؛ «آيا انسان گمان مى كند بى هدف رها مى شود؟! آيا او نطفه اى از منى كه در رحم ريخته مى شود نبود؟! سپس به صورت علقه در آمد، و خداوند او را آفريد و موزون ساخت و از آن دو زوج مرد و زن آفريد». در اینجا، ضمیر به کار رفته در «مِنْهُ» به «مَنِيٍّ يُمْنى» برمیگردد که منظور از آن همان سلول جنسی مرد می باشد. در اینجا نیز مشابه آیات قبلی، خداوند متعال، مذکر یا مؤنث بودن جنسیت جنین را به سلول جنسی مرد منسوب می کند.
از دید علم ژنتیک، هر انسانی در سلولهای خود دارای 23 جفت کوروموزوم است که 22 جفت از آنها کاملاً همشکل بوده و یک جفت آن می تواند همشکل باشد یا نباشد. این یک جفت را زوج جنسی (sex pair) میگویند که تعیین کننده نر یا ماده بودن جنین هستند. در جنس ماده این زوج جنسی به صورت XX است، یعنی از دو کوروموزم مشابه تشکیل شده است و در جنس نر به صورت XY است، یعنی از دو کورموزوم غیر مشابه تشکیل شده است. سلولهای جنسی اسپرم و تخمک، دارای 23 عدد کوروموزوم هستند یعنی نصف تعداد کوروموزومهای سلول معمولی که آنها را از پدر و مادر میگیرند و در ترکیب با هم در سلول تخم، 23 جفت کوروموزوم را ایجاد میکنند. از آنجا که سلولهای مادر به صورت XX است، تخمک همواره دارای تک کوروموزم X خواهد بود. اما اسپرم از پدر یا کوروموزوم X یا کوروموزوم Y را اخذ می کند. پس اگر اسپرمی که دارای کوروموزم X است با تخمک لقاح کند، سلول تخم، دارای زوج کوروموزوم XX شده و جنین، دختر خواهد شد و اگر اسپرم دارای کوروموزم Y با تخمک لقاح کند، تخم دارای زوج کوروموزوم XY شده و جنین، پسر خواهد شد.
به این ترتیب میبینیم که سلول جنسی مادر یعنی تخمک هیچ نقشی در تعیین جنسیت جنین ندارد و تنها سلول جنسی پدر یعنی اسپرم است که تعیین کننده جنسیت جنین است. بشر این حقیقت را در سالیان اخیر توانسته کشف کند اما قرآن کریم که کلام خداوند متعال است، بیش از هزار و چهارصد سال قبل به آن اشاره کرده است.
 

مرحله عَلَقه
در سوره مبارکه علق، آمده است که خداوند متعال انسان را از «علق» آفرید: «خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ»26. در آیات دیگر، لفظ «عَلَقَة» به کار رفته و در هر بار، بعد از لفظ «نُطْفَة» بوده است.
در سوره مبارکه قیامت، می فرماید: « أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدى  أَ لَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنى  ثُمَّ كانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى»27؛ « آيا انسان می پندارد كه بيهوده رها مى شود؟! مگر او [قبلًا] نطفه اى نبود كه [در رحم ] ريخته مى شود؟! سپس عَلَقه شد و [خدا او ر ] شكل داد و درست كرد؟».
در سوره غافر (مؤمن) می فرماید: «هُوَ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخاً وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى مِنْ قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلاً مُسَمًّى وَ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ »28؛ «او كسى است كه شما را از خاك آفريد، سپس از نطفه، سپس از علقه، سپس شما را بصورت طفلى (از شكم مادر) بيرون مى فرستد، بعد به مرحله كمال قوّت خود مى رسيد، و بعد از آن پير مى شويد و گروهى از شما پيش از رسيدن به اين مرحله مى ميرند و در نهايت به سرآمد عمر خود مى رسيد و شايد تعقّل كنيد».
و نیز در سوره مؤمنون، با جزئیات بیشتر می فرماید: «ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقين »29؛ «آن گاه نطفه را به صورت علقه درآورديم. پس آن علقه را [به صورت ] مضغه گردانيديم، و آن گاه مضغه را عظام ساختيم، بعد آن را با گوشتى پوشانيديم، آن گاه [جنين را در] آفرينشى ديگر پديد آورديم. آفرين باد بر خدا كه بهترين آفرينندگان است».
و نهایتاً در سوره حج فرموده است: «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ في  رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَ غَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَ نُقِرُّ فِي الْأَرْحامِ ما نَشاءُ إِلى  أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلى  أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئاً»30؛ «اى مردم! اگر در رستاخيز شك داريد، (توجه داشته باشید که) ما شما را از خاك آفريديم، سپس از نطفه، و بعد از علقه، سپس از «مضغه» كه بعضى داراى شكل و خلقت است و بعضى بدون شكل تا براى شما روشن سازيم (كه بر هر چيز قادريم)! و جنين هايى را كه بخواهيم تا مدّت معيّنى در رحم (مادران) قرار مى دهيم. بعد شما را بصورت طفل بيرون مى آوريم سپس هدف اين است كه به حدّ رشد و بلوغ خويش برسيد. در اين ميان بعضى از شما مى ميرند و بعضى آن قدر عمر مى كنند كه به بدترين مرحله زندگى (و پيرى) مى رسند آن چنان كه بعد از علم و آگاهى، چيزى نمى دانند».
«علق» در اصل به معنى چسبيدن به چيزى و آویزان شدن است و به هر چیز آویزان و معلّق، اطلاق می شود؛ بر این اساس، به خون لَخته که از زخم حارج شده و به آن چسبیده است و همچنين به نوعی کرم که براى مكيدن خون به بدن مى چسبد و در فارسی آن را زالو می نامند، «علق» گفته اند31. برای «علقة» نیز همین معانی، ذکر شده و برخی گفته اند که «علقة» مفرد «علق» یا قطعه ای از آن است32.
با توجه به این که درآیات فوق، وقتی صحبت از خلقت مستقیم انسان است، واژه «علق» و در بیان ترتیب مراحل خلقت، پس از مرحله نطفه، «علقة» به کار رفته است، برخی از مفسرین، بین «علق» و «علقة» تفاوت قایل شده و به خاطر شکل کِرم مانند اسپرم، «علق» را به آن، تفسیر کرده اند33.
درباره «علقة» با نگاهی به آیات قرآن کریم، در می یابیم هر بار که این کلمه به کار رفته، بعد از کلمه «نطفة» بوده است؛ از این رو علقه مرحله ای از خلقت جنین است که پس از مرحله نطفه قرار دارد. در این آیات، استفاده از کلمه «ثُمَّ» دلالت بر ترتیب بین این دو مرحله و متوقف بودن مرحله دوم بر تحقق مرحله اول است.
از روز دهم به بعد، تغییرات تدریجی و پی در پی در جنین اولیه و دیواره آندومتر صورت می گیرد. این تغییرات تا پایان هفته دوم (روز چهاردم) ادامه می یابد. در طول این هفته، به وسیله آنزیم هایی که از سلول های خارجی مجموعه جنینی ترشح می شود، سلول های آندومتر، تخریب شده و حفره های کوچکی در آن ایجاد می شود و مویرگ ها و شریان های وریدی کوچک به این حفره ها راه یافته و خون به داخل آن ها جریان پیدا می کند. به تدریج حفرات خونی کوچک به هم می پیوندند و حوضچه های خونی در جداره رحم تشکیل می شود.
تا زمان تشکیل این حوضچه های خونی، نیازهای غذایی سلول های رویانی از ذخایر خود و مقداری از طریق سلول های آندومتر تأمین می شود. تنفس آن ها نیز از طریق انتشار گازها صورت می گیرد اما به محض تشکیل این حوضچه های خونی و جریان یافتن خون مادر به درون این حفره ها، کلیه نیازهای حیاتی توده جنینی و ضمائم آن از طریق خون مادر و ساقه اتصال که بعدها به صورت بند ناف در می آید، تأمین می شود34 (شکل 5). از این مرحله به بعد رویان به صورت آویزان به جداره رحم می چسبد و به صورت معلق درون مایعی که اطرافش را پوشانده قرار می گیرد و به رشد خود ادامه می دهد.


شکل 5
 

در ابتدای هفته دوم پس از لقاح، سلول های جنینی شامل دو لایه اکتودرم (ectoderm) و آندودرم (endoderm) هستند که در هفته سوم لایه مزودرم (mesoderm) هم شکل می گیرد35 (شکل 6). به فرآیند تثیبت این سه لایه که در هفته سوم رخ می دهد، «گاسترولاسیون» (Gastrulation) می گویند36. همچنین در این مدت، طناب پشتی اولیه (notochord) نیز شکل می گیرد.


شکل 6
 

بر اساس این واقعیات علمی، به نظر می رسد که عبارت قرآنی «علقة» حاوی نکات دقیقی است که سال ها بعد از نزول قرآن، بشر به آن ها پی برده است. همان طور که گفتیم از معانی واژه «علقة»، چسبیدن است و جنین نیز در ابتدای دوره رویانی، به دیواره رحم می چسبد. همچنین «علقة» به هر چیز آویزان و معلّق گفته می شود؛ جنین نیز از هنگامی که تغذیه از طریق خون مادر را آغاز می کند، به صورت آویزان به دیواره رحم و معلق درون مایع آمنیوتیکی (amniotic fluid) قرار می گیرد.
برخی از مفسرین، به یکی از معانی «علقة» که زالو است، توجه نشان داده و گفته اند که بین جنین و زالو مشابهت هایی وجود دارد؛ علاوه بر قرار گرفتن به حالت آویزان و معلق، هر دو از خون میزبان خود تغذیه می کنند و از نظر ظاهری نیز رویان اولیه، کِرمی شکل بوده و در کل می توان آن را به کرمی مانند زالو تشبیه کرد (شکل 7).
 

شکل 7


 

با دقتی که در سیر رشد جنین به عمل آمد و با توجه به معانی «علقة» در لغت، این گونه به نظر می رسد که این عبارت قرآنی اشاره دارد به مرحله ای که در ابتدای آن، ارتباط خونی بین مادر و جنین برقرار شده و تا زمانی که جنین، فاقد اندام تمایز یافته بوده و از نظر ظاهری می توان آن را کرمی شکل دانست، ادامه دارد. حالت کرمی شکل جنین، تقریباً تا پایان روز نوزدهم پس از لقاح ادامه دارد و از روز بیستم به بعد اندام زایی در جنین شروع می شود37، از این رو می توان مرحله علقه را از روز دهم که ارتباط خونی بین جنین و مادر شکل می گیرد تا پایان روز نوزدهم پس از لقاح دانست.
 

مرحله مُضغه
قرآن کریم، در سوره های مؤمنون و حج، در ادامه بیان مراحل خلقت انسان، مرحله بعد از «علقة» را «مُضْغَة» معرفی می کند: «... فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً»38؛ «پس آن علقه را [به صورت ] مضغه گردانيديم» و «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ في  رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَ غَيْرِ مُخَلَّقَةٍ»39؛ «اى مردم! اگر در رستاخيز شك داريد، (توجه داشته باشید که) ما شما را از خاك آفريديم، سپس از نطفه، و بعد از علقه، سپس از «مضغه» كه بعضى داراى شكل و خلقت است و بعضى بدون شكل تا براى شما روشن سازيم (كه بر هر چيز قادريم)».
«مضغة» از ماده «مَضغ» به معنى جويدن است و اين واژه به معنى مقدار كمى گوشت است كه انسان در يك لقمه مى تواند آن را بجود40.
با توجه به تفسیری که از «علقة» ارائه شد، پایان این مرحله و شروع مرحله «مضغة» زمانی خواهد بود که در جنین زوائدی به وجود می آید. این زوائد، جوانه های اولیه پیدایش اعضایی مانند دست و پا و گوش و ... هستند و به این ترتیب، جنین از حالت کرم مانند خارج می شود. این امر از روز بیستم شروع می شود. در این موقع، سه لایه اندودرم، مزودرم و اکتودرم شروع به تبدیل شدن به بافت ها و اعضای خاصی می کنند41.
از حدود روز بیستم تا سی ام، برای جنین به عنوان مرحله پیدایش سومیت (Somite) شناخته می شود42. سومیتها برجستگیهایی در اطراف لولهی عصبی (Neural tube) هستند که از لایه مزودرم به وجود می آیند (شکل 8) در ناحیه پس سری به این برجستگیها سومیتومر (Somitomere) میگویند . اولین زوج سومیت ها در روز 20 در ناحیه پس سري به وجود می آیند. از این ناحیه به طرف پایین تقریباً هر روز سه جفت سومیت تشکیل می شود، به طوري که درانتهاي هفته پنجم 42 تا 44 زوج سومیت تشکیل شده است43. جنین 20 روزه 1 تا 4 جفت سومیت، جنین 25 روزه 17 تا 20 جفت سومیت و جنین 30 روزه 35 جفت سومیت دارد44.



شکل 8
 

با آغاز هفته چهارم، سومیتها به سلول های اسکلروتوم (sclerotome) (سازنده غضروفها و استخوانها) و درمومیوتوم (dermomyotome) بدل می شوند. درمومیوتومها نیز نهایتاً به سلولهای میوتوم (myotome) (بافت ماهیچهای) و درماتوم (dermatome) (لایه پوست میانی) بدل میشوند45.
همان طور که گفتیم، جنین شناسان، از ابتدای هفته سوم (روز 14) تا پایان هفته هشتم (ماه دوم) را دوران رویانی (embryonic period) می نامند. نام دیگر این دوره در اصطلاح علمی، دوره پیدایش اندام (period of organogenesis) است و در طول این دوره، اندازه جنین از دو دهم میلی متر به 31 میلی متر می رسد.
با دقت در آیه های دو سوره مؤمنون و حج می بینیم که در سوره حج در بیان مراحل خلقت انسان، علی الظاهر، مضغه را آخرین مرحله پس از علقه معرفی می کند منتهی آن را با وصف «مُخَلَّقَةٍ وَ غَيْرِ مُخَلَّقَةٍ» همراه می سازد. اما در سوره مؤمنون، علقه را بدون این توصیف آورده و بعد از آن از مرحله «عِظام» و «لَحم» یاد کرده است. از مقایسه این دو آیه، دو احتمال به ذهن خطور می کند. احتمال اول این است که شاید منظور خداوند متعال از «مضغه» توأم با وصف «مُخَلَّقَةٍ وَ غَيْرِ مُخَلَّقَةٍ» در سوره حج دوره ای است که شامل دو مرحله «عِظام» و «لَحم» نیز می شود. احتمال دوم این است که «مضغه»، مرحله ای بعد از «علقة» و پیش از مرحله «عظام» است که در سوره مؤمنون بدون توصیف آمده و در سوره حج، جزئیات بیشتر این مرحله را با وصف «مُخَلَّقَةٍ وَ غَيْرِ مُخَلَّقَةٍ» بیان کرده است.
بر اساس هردو احتمال، زمان شروع مرحله مضغه، انتهای دوره علقه و از زمان رویش سومیت ها یعنی روز بیستم است، اما انتهای آن متفاوت خواهد بود.
بر اساس احتمال اول، انتهای مرحله مضغه، زمانی است که اندام زایی در جنین تکمیل می شود و بنابر گفته متخصصان جنین شناسی در هفته هشتم است و بر اساس احتمال دوم، انتهای این مرحله، قبل از شروع مرحله «عِظام» یا پیدایش اسکلت غضروفی در جنین است که در هفته ششم اتفاق می افتد؛ به عبارت دیگر، مرحله مضغه بودن جنین از روز بیستم تا پایان هفته پنجم (روز 35) طول می کشد. در طول هفته پنجم، جوانه های ابتدایی اندام ها ظاهر می شوند. به این صورت که ابتدا جوانه دست ها و پس از یک تا دو روز جوانه پاها نمایان می شود46 (شکل 9).



شکل 9
 

بنابر هر دو احتمال، مضغه مرحله ای است که تمایز بین اندام ها شروع می شود و برجستگی هایی در روی آن به وجود می آید که آن را شبیه به گوشت جویده می کند. برخی محققین به این شباهت توجه نشان داده و گفته اند که سومیت ها در پشت جنین شبیه به جای دندان ها بر روی گوشت جویده است.
درباره «مُخَلَّقَةٍ وَ غَيْرِ مُخَلَّقَةٍ» بودن مضغه، نظرات مختلفی ابراز شده است. از جمله این که گفته شده است بررسی متخصصین جنین شناسی نشان می دهد که ناهنجاری های مادر زادی در دوره رویانی مشاهده می شود و بعد از آن از ماه سوم تا تولد این ناهنجاری ها نادر است و اساساً اتفاق نمی افتد47 از این رو به نظر می رسد که اگر جنینی مشکلی نداشته و دارای خلقت تام و کامل باشد، قرآن از آن با نام مضغة مُخَلَّقَة یاد کرده و اگر جنین دارای مشکلاتی باشد، از آن به عنوان مضغه غیر مُخَلَّقَة یاد کرده است. این گفته با احتمال اول درباره مضغه سازگاری دارد.
و نیز گفته شده که مخلّقه بودن مضغه به معنای تمایز کامل یافتن (Differentiation) و تخصصی شدن برخی اندام ها در این مرحله و غیر مخلّقه بودن مضغه به معنای عدم تمایز کامل و تخصصی نشدن برخی اعضا است که در مراحل بعدی (عظام و لحم) تا پایان هفته هشتم (ماه دوم) رخ می دهد. همچنین گفته شده است که منظور از مخلقه بودن مضغه یعنی این که اعضا از درون (طبقه باطنی) تکمیل شده اند و غیر مخلقه یعنی اعضای بیرونی (طبقه خارجی) هنوز شکل نگرفته اند. این دو گفته با احتمال دوم درباره مضغه سازگاری دارد.
به هر حال، در مرحله مضغه، سه لایه اصلی جنین یعنی اندودرم، مزودرم و اکتودرم، شروع به تبدیل شدن به سلول های تخصصی و ایجاد کردن اعضای بدن می کنند که در شکل 10 این امر نشان داده شده است.


شکل 10
 

مرحله عِظام
از مرحله مضغه به بعد تنها در آیه 14 سوره مؤمنون یاد شده است. خداوند متعال می فرماید: «فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً»؛ «عِظام» جمع «عَظم» است و در اصل به معنای هر چیز سفت و محکمی است که در مقابل چیز نرمی همچون «لَحم» (گوشت) قرار می گیرد48 و از این رو هم به استخوان و هم به غضروف «عظم» گفته می شود49.

همان طور که گفتیم، از سومیت ها چند دسته سلول، ساخته می شوند که از جمله آنها، سلولهای اسکلروتوم بود. سلولهای اسکلروتوم، در پایان هفته چهارم، چند وجهی شده و بافت شُلی به مزانشیم (mesenchyme) را می سازند. این سلول ها می توانند به نقاط دیگر بدن مهاجرت کرده و انواع گوناگونی از سلول ها را بسازند. از جمله این سلول ها، سلول های اوسئوبلاست (osteoblast) است که سلول های سازنده استخوان ها هستند. البته برخی از استخوان ها مانند استخوان های پهن جمجمه مستقیماً از مزانشیم به سلول های اوسئوبلاست و سپس تیغه های استخوانی تبدیل می شوند که به آن، استخوان سازی غشائی (intramembranous ossification) گفته می شود ولی در اکثر استخوانها مانند استخوان های دست و پا، ابتدا تبدیل به غضروف (cartilage) و بعد از آن تبدیل به سلول های اوسئوبلاست و استخوان می شوند که به آن استخوانی شدن داخل عضروفی (endochondral ossification) می گویند50.
در ششمین هفته رشد، نخستین الگوهای غضروفی شفاف (hyaline cartilage models)، نشانه های ابتدایی استخوان های انتهای دست و پا را نمایان می سازند و تا هفته هشتم تمام قسمت های مختلف اسکلت جنین قابل تشخیص هستند51 (شکل 11).


شکل 11
 

رشد غضروفها در همه جای بدن که قرار است در آینده استخوانی وجود داشته باشد، همزمان با دست و پا، صورت می گیرد و به این ترتیب، جنینی که در مرحله مضغه فاقد اسکلت بود، دارای اسکلت غضروفی می شود که قرآن کریم از آن تعبیر به مرحله «عظام» نموده است. اسکلت تکمیل شده جنین در هفته هشتم، در شکل 12 نشان داده شده است.


شکل 12
 

بنابراین در قرآن کریم، منظور از تبدیل شدن «مضغه» به «عظام»، پیدایش اسکلت و چارچوب ساختمانی در جنین است که در ابتدا به صورت غضروفی بوده و کم کم به صورت استخوانی در می آید. همان طور که اشاره شد، در لغت به غضروفها هم «عظام» اطلاق می شود و اگر قرار باشد که «عظام» را تنها به معنای استخوانها بگیریم، نه تنها به معنای نادیده گرفتن لغت در تفسیر قرآن است بلکه لازمه اش این خواهد بود که هیچ گاه برای جنین، اسکلتی نداشته باشیم؛ چرا که نخستین مراکز استخوان سازی در استخوان های دراز و جمجمه در هفته دوازدهم ظاهر می شوند52 و فرآیند استخوانی شدن، حتی تا زمان تولد تکمیل نمی شود و تا زمانی که انسان به رشد خود ادامه می دهد یعنی تا حدود 20 سالگی ادامه دارد.
مرحله پوشاندن عظام با لَحم
قرآن کریم در ادامه آیه 14 سوره مؤمنون، مرحله بعد از «عظام» را مرحله پوشانیده شدن آن با «لَحم» می نامد و می فرماید: «فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً». «لَحم» در لغت به معنی «گوشت» است که همان ماهیچه ها و عضلاتی است که با انقباض و انبساط آن ها، امکان حرکت برای جانداران فراهم می شود53.
در بدن سه نوع ماهیچه عمده وجود دارد که شامل ماهیچه های مخطط یا اسکلتی، ماهیچه های صاف در احشاء داخلی و ماهیچه های قلب می شود و هر سه از لایه مزودرم رویانی به وجود می آیند54. با توجه به این که در این آیه از پوشانیده شدن اسکلت جنین با گوشت، سخن به میان آمده، مشخص می شود که منظور از «لحم» در این آیه، ماهیچه های مخطط است. پس از این که جنین در مرحله «عظام» دارای اسکلت شد، نوبت آن می شود که عضلات و ماهیچه های مخطط بر روی این اسکلت سوار شوند.
همان طور که گفتیم، از سومیت ها چند دسته سلول، ساخته می شوند که از جمله آنها، سلولهای میوتوم است. ماهیچه های مختطط از میوتومهای سومیتومرها و سومیتها مشتق می شوند. شروع این فرآیند از هفته چهارم است اما اولین علامت ماهیچه بندی اندام در هفته هفتم با تغلیظ مزانشیمی که از میوتومها ایجاد شده، در نزیکی پایهی جوانه های دست و پا ظاهر می شود55 (شکل 13).



شکل 13
 

بعد از این که ماهیچه ها در تنهی اصلی جنین ساخته شدند، به سمت اندامها حرکت می کنند. تا این هنگام، در اندامها اسکلت غضروفی ساخته شده است و تاندونها (tendons) (زردپی) نیز برای اتصال ماهیچه ها به استخوانها مهیا شده است. تاندونها (زرد پی) نیز از اسکلروتوم و میوتوم منتج می شوند56 تا از یک طرف به استخوان و از طرف دیگر به ماهیچه متصل شوند.
بعد از رشد کافی جوانهی اندامها و آماده شدن اسکلت غضروفی و تاندونها، ماهیچه های ساخته شده در پیکره جنین، به درون این جوانه ها نفوذ می کنند و در این حال به دو دسته عضله خم کننده (Flexor) و عضله باز کننده (Extensor) تقسیم میشوند و به کمک تاندونها به اسکلت متصل شده و پشت و روی آن را میپوشانند (شکل 14).



شکل 14
 

پوشانیده شدن اسکلت غضروفی جنین با انواع ماهیچه های مختطط و صاف، تقریباً در هفته هشتم پس از لقاح تکمیل می شود. در شکل 15 این امر، نشان داده شده است.


شکل 15
 

قرآن کریم به صراحت از پوشانده شدن «عظام» یعنی اسکلت جنینی با «لحم» یعنی ماهیچه ها صحبت به میان آورده در حالی که این حقایق علمی، قرنها بعد و با استفاده از فناوریهای نوین برای بشر، میسر شده است و به این ترتیب شاهد عظمت بیپایان این کتاب آسمانی هستیم و چارهای نداریم جز اینکه اعتراف کنیم از جانب خدایی نازل شده که خالق انسان است و به همه ابعاد آفرینش او آگاهی دارد.
بعد از این که جنین به این مرحله، در پایان هفته هشتم بعد از لقاح میرسد، تقریباً تمام عضوهای ضروری و مورد نیاز به وجود آمدهاند و به این ترتیب، از دید علم جنین شناسی، دوره رویانی (Embryonic period) به پایان میرسد و بعد از آن دوره جنینی (Fetal period) آغاز می شود که تا زمان تولد ادامه مییابد. این دوره با بلوغ بافتها واعضاء و رشد سریع بدن مشخص می شود.


مرحله خلقت دیگر
خداوند متعال در آیه 14 سوره مبارکه مؤمنون، پس از اتمام مراحل گوناگون نطفه، علقه، مضغه، عظام و پوشاندن عظام با لحم، صحبت از «خلقتی دیگر» برای جنین می کند. آنجا که می فرماید: «ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقين» و بعد از آن خود را به عنوان بهترین خالقین توصیف مینماید.
به نظر میرسد خداوند متعال در پايان این آيه به آخرين مرحله در خلقت انسان كه در واقع مهمترين مرحله آفرينش بشر است با يك تعبير سر بسته و پر معنى اشاره كرده‏  است. به اعتقاد بسیاری از مفسران، این مرحله، مرحله دمیده شدن روح در بدن انسان است که به او حیات میبخشد.
در برخی روایات نیز به این امر اشاره شده و زمان آن را در حدود ماه چهارم بیان میکنند. از جمله از امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) نقل شده است که می فرمایند: «إِذَا تَمَّتِ النُّطْفَةُ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ بُعِثَ إِلَيْهَا مَلَكٌ فَنَفَخَ فِيهَا الرُّوحَ فِي الظُّلُمَاتِ الثَّلَاثِ فَذَلِكَ قَوْلُهُ ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ يَعْنِي نَفَخَ الرُّوحَ»؛ «زمانی که نطفه چهار ماه را تمام می کند، فرشتهای به سوی او برانگیخته می شود و در او روح میدمد در تاریکیهای سهگانه و این قول خدای متعال است «ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ» یعنی روح را دمید»57. در روایتی دیگر از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که حضرت فرمود: «إِذَا بَلَغَ الْوَلَدُ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ فَقَدْ صَارَ فِيهِ الْحَيَاة»58؛ «زمانی که بچه به چهار ماه میرسد، در او حیات ایجاد می شود».
در آیاتی از سوره مبارکه سجده آمده است: «الَّذي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْ ءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طينٍ ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهينٍ ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فيهِ مِنْ رُوحِهِ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَليلاً ما تَشْكُرُون »59؛ «همان كسى كه هر چيزى را كه آفريده است نيكو آفريده، و آفرينش انسان را از گِل آغاز كرد سپس [تداوم ] نسل او را از چكيده آبى پست مقرّر فرمود. آن گاه او را درست اندام كرد، و از روح خويش در او دميد، و براى شما گوش و ديدگان و دلها قرار داد چه اندك سپاس مى گزاريد».
در این آیات که مشابه آیات سوره مؤمنون است، پس از بیان خلقت انسان از آب پست (منی)، صحبت از تسویه و دمیدن روح در جنین می شود و بعد از آن از داشتن قدرت شنوایی و بینایی و درک و فهم سخن به میان می آید. «سَوَّاهُ» از ماده «تسويه» به معنى تكميل كردن است، و اين اشاره به مجموع مراحلى است كه انسان از هنگامى كه به صورت نطفه است تا مرحله اى كه تمام اعضاى بدن او آشكار مى گردد طى مى كند. و اگر گفته شود نطفه انسان از آغاز كه در رحم قرار مى گيرد و قبل از آن يك موجود زنده است بنا بر اين نفخ روح چه معنى دارد؟ در پاسخ مى گوئيم در آغاز كه نطفه منعقد مى شود تنها داراى يك نوع «حيات نباتى» است، يعنى فقط تغذيه و رشد و نمو دارد، ولى از حس و حركت كه نشانه «حيات حيوانى» است و همچنين قوه ادراكات كه نشانه «حيات انسانى» است در آن خبرى نيست.60
بر این اساس، میتوان گفت که در مراحل قبلی خلفت جنین، اعضای م


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








نویسنده : خواجه علی تاریخ : دو شنبه 12 اسفند 1392


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.


تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به علمی و قرانی مي باشد.